ديشب خوابتو ديدم،يه پسر مومشكي با شلولر لي بودي.نميدونم چرا دارم خوابمو تعريف ميكنم.خودم حالم خوب نبود ولي تو روبرا بودي.منو ديدي ولي انگار نشناختي.داشتي با جديت يه چيزي رو درست ميكردي.منظورم از چيز پيگيري يه كاري بود.حسم تو خواب بهم مي گفت به نتيجه رسيدي و خودتم مي دوني ولي به روي خودت نمياوردي.بهت حسوديم شد چون خودم سرگردون بودم.راستي يه پسر ديگه هم باهات بود ،لاغر با موهاي كوتاه ،قدشم كوتاه تر بود.و ساكت و اروم همه جا دنبالت بود.
خيلي دوست دارم خوابم تعبير خوبي برات داشته باشه.