• وبلاگ : و سكوت سرشار از ناگفته ‏هاست !
  • يادداشت : آنچه كه زبر بارش نمي‏رويم !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    واي علي کلي با اين پ ن حال کردم. خيلي تعبير زيبايي بود..

    سلام

    مي تونم نظرم را در مورد اين جمله بگم

    در زندگي زخم‏هايي است که مثل خوره روح را مي‏خورند و مي‏تراشند

    به نظر من در تمام زندگي ها زخم وجود نداره با اين كه در زندگي حالا يعني نسل ما اين زخم ها بيش تر شده.

    زخم ها توصيفي از همان حادثه هايي است كه خودمان در زندگي به وجود مي آوريم و خودمان باعث آنيم.

    مثل تنهايي /نفرت / خشم /.......... همه اين ها باعث و بانيش خودمان هستيم

    اين كه مي گي روح را مي خراشند /قبول ندارم

    روح خدايي را هيچ چيز خراش نمي دهد / هيچ چيز سياهش نمي كند

    هيچ چيز از بينش نمي برد.

    از اين كه به بلاگم سر زدي ممنون . خوشحال مي شم نظرات يك طراح وب را در كارم به كار برم.

    سلام
    پي نوشتتون خيلي خيلي زيبا و واقعي بود.
    ممنون که سر زده بوديد
    منتظر حضور دوباره ي شما هستم